فرشته ی مهربون

دوباره سلام

سلام ...  خیلی وقت بود که نیومده بودم   فکر کنم همه منو فراموش کردید  و فکر میکنم که وبلاگم مخاطباشو از دست داده ...  ولی من باز برگشتم  و کلی برنامه دارم  ...
9 خرداد 1392

برنده نشدم ...

من كه برنده نشدم اگه برنده ميشدم به همه ني ني وبلاگيا شيريني ميدادم   ولي 86 تا راي آووردم    از همه كساني كه بهم راي دادن يك عالمه ممنونم خيلي خوشحالم كه بعضي ها عكسارو دوست داشتن   همتونو دوست دارم ...   ...
18 دی 1390

مسابقه

هر شماره موبایل تنها یکبار مجاز به ارسال پیامک می باشد.   هر رای دهنده حتما باید به سه نفر متفاوت رای دهد. اگر تعداد کدهای موجود در یک پیامک بیشتر و یا کمتر از 3 باشد و یا در بین سه کد، کدی تکراری وجود داشته باشد پیامک ارسالی باطل خواهد شد. نحوه نوشتن پیامک به این صورت است که کد اول را نوشته سپس یک فاصله وارد کنید و بعد کد دوم را نوشته و دوباره فاصلی ای وارد نمائید و در آخر کد سوم را نیز یادداشت کنید و به شماره 11 رقمی که اعلام خواهد شد ارسال نمائید. مثال) اگر رای های شما کدهای 112، 450 و 197 است، پیامک شما می بایست بصورت زیر باشد : 197 450 112 نحوه انتخاب برندگان رای گیری پیامکی آغاز رای ...
21 آذر 1390

طوطی و قوطی

یک قوطی بود . توی آن یک طوطی بود . طوطی، مشغول خیاطی بود. کارهاش قاطی پاتی بود. توی قوطی ،پر از آدمک های آب نباتی بود. دره قوطی را بسته بودند. آدمک ها خسته بودند . دلشان میخواست بروند سفر . بگردند آن دور و بر. هگی پریدند بالا. باز کردند دره قوطی را. از توی قوطی سرک کشیدند . بیرون پریدند. طوطی داد زد : کجا میروید ؟ دور نروید ! جاهای ناجور نروید ! بیاید به من کمک کنید . آدمک ها گفتند : ما میخواهیم برویم گشت و گذار . چه کار داریم به این همه کار ؟! خداحافظ . آدمک های آب نباتی رفتند تاتی تاتی. طوطی ماند و قوطی ، با یه عالمه کاره خیاطی . ...
14 ارديبهشت 1390

قار و قار و قار

   قار و قارو قار کلاغه           میگه هوا چه داغه    نه باد میاد نه بارون           تابستونه آی تابستون    قار وقاروقار کلاغه             میگه هوا چه داغه    کاش ابر پاره پاره              از آسمون بباره    لباسه گل تربشه             باغچه قشنگ تر بشه    قار وقاروقار کلاغه   ...
30 فروردين 1390

پروانه کوچولو

پروانه کوچولو بابالهای خسته توباغچه ،زیر آفتاب رو گل نشسته پاهای نازکش را روگل دراز کرده مثل کتاب رنگی بالهاشو باز کرده صد نقش و رنگ دارد بالهای زیبای او او به تماشای گل من به تماشای او ...
30 فروردين 1390

آدما اولش ماهی بودن

میگن : آدما اوله اول ماهی بودن. بعد که کوسه ها و نهنگ ها توی دریا پیدا شدند ، آنها به خشکیا فرار کردندو آهو و خرگوش شدند.   بعدش که توی خشکی ها گرگها و ببرها به اونها حمله کردند، به آسمونا فرار کردنو پرنده شدن.   بعد که توی آسمونا عقاب و کرکس بهشون حمله کردن ،فهمیدن هرجا که باشند یکی هست که بهشون حمله کند ... اینطوری بود که بعضیاشون دوباره برگشتن به دریا و بعضیا برنگشتن .    اما خاطره ی روزهای ماهی بودن همیشه همراهشونه و اسم و فامیل هایی مثله : آقای ماهیان / خانوم ماهی پور و ازین اسما از اون روزها به یادگار موندن. نظر یادتون نره...     ...
29 فروردين 1390

کبوتر کوچولو

توی حیاط خونه   یک کبوتر نشسته   دارم اونو می بینم   انگار بالش شکسته شاید یه بچه ی بد    سنگی زده به بالش   بالش وقتی شکسته   بد شده خیلی حالش    کبوتر بیچاره!    الهی برات بمیرم!   الان برای بالت یه کم دوا می گیرم    بالت رو زود می بندم    اینکه غصه نداره حالت خوبِ خوب میشه  پر می کشی دوباره   ...
29 فروردين 1390